hobooki



<< ل>>
لاف در غريبي، گور در بازار مسگرها !
لالائي ميدوني چرا خوابت نميبره !
لب بود آه دندون اومد !
لر اگر ببازار نره بازار ميگنده !
لقمان حكيم را گفتند : ادب از آه آموختي ؟ گفت : از بي ادبان ! [[گلستان سعدي]]
لگد به گور حاتم زده !
لولهنگش آب ميگيره !
ليلي را از چشم مجنون بايد ديد !
<< م>>
ما از خيك دست برداشتيم خيك از ما دست بر نميداره !
ما اينور جوب تو اونور جوب !
ما اينور جوب تو اونور جوب، فحش بده فحش بستون، پيراهن يكي شانزده تومنه !
مادر را دل سوزد، دايه را دامن !
مادر زن خرم آرده، توبره بر سرم آرده !
مادر آه نيست با زن بابا بايد ساخت !
مادر مرده را شيون مياموز !
مارا باش آه از بز دنبه ميخواهيم !
مار بد بهتر بود از يار بد !
مار پوست خودشو ول ميكنه اما خوي خودشو ول نميكنه !
مار تا راست نشه بسوراخ نميره !
مار خورده افعي شده !
مار خيلي از پونه خوشش مياد دم لونه اش سبز ميشه !
مار گزيده از ريسمان سياه و سفيد ميترسه !
مار گير را آخرش مار ميكشه !
مار مهره، هر ماري نداره !
مار هر آجا آج بره توي لونه خودش راست ميره !
ماست را آه خوردي آاسه شو زير سرت بزار !
ماستها را آيسه آردند !
ماست مالي آردن !
ماستي آه ترشه از تغارش پيداست !
ماست نيستي آه انگشتت بزنند !
ما صد نفر بوديم تنها، اونها سه نفر بودند همراه !
ما آه خورديم اما نگي يارو خر بود سيرابيت نپخته بود !
ما آه در جهنم هستيم يك پله پائين تر !
ما آه رسواي جهانيم غم عالم پشمه !
مال است نه جان است آه آسان بتوان داد !
مال بد بيخ ريش صاحبش !
مال به يكجا ميره ايمون به هزار جا !
مالت را خار آن خودت را عزيز آن !
مال خودت را محكم نگهدار همسايه را نكن !
مال خودم مال خودم مال مردمم مال خودم !
مال دنيا وبال آخرته !
مال ما گل مناره، مال مردم زير تغاره !
مال مفت صرافي نداره !
پول باد آورده چند و چون نداره !
مال ممسك ميراث ظالمه !
مال همه ماله، مال من بيت الماله !
ماما آورده را مرده شور ميبره !
ماما آه دو تا شد سر بچه آج در مياد !
ما و مجنون همسفر بوديم در دشت جنون --- او بمطلب ها رسيد و ما هنوز آواره ايم .
ماه درخشنده چو پنهان شود - -- شب پره بازيگر ميدان شود !
ما هم تون را ميتابيم هم بوق را ميزنيم !
ماه هميشه زير ابر پنهان نميمونه !
ماهي رو هر وقت از آب بگيري تازه است !
ماهي ماهي رو ميخوره، ماهي خوار هر دو را !
ماهي و ماست ؟ عزرائيل ميگه بازم تقصير ماست ؟
مبارك خوشگل بود ابله هم درآورد !
مثقال نمكه خروار هم نمكه !
مثل سيبي آه از وسط نصف آرده باشند !
مثل آنيز ملا باقر !
مرد چهل ساله تازه اول چلچليشه !
مرد خردمند هنر پيشه را --- عمر دو بايست در اين روزگار *** تا به يكي تجربه آموختن -- - با دگري تجربه بردن
بكار . [[ سعدي ]]
مرد آه تنبوتش دو تا شد بفكر زن نو ميافته !
مرده را رو آه رو بدي بكفن خودش ميرينه !
مردي را پاي دار ميبردند زنش ميگفت : يه شليته گلي براي من بيار !
مردي آه نون نداره اينهمه زبون نداره !
مرغ بيوقت خوان را بايد سر بريد !
مرغ زيرك آه ميرميد از دام - با همه زيرآي بدام افتاد !
مرغ گرسنه ارزن در خواب مي بينه !
مرغ، هم تخم ميكمه هم چلغوز!
مرغ همسايه غازه !
مرغي را آه در هواست نبايد به سيخ آشيد !
مرغ يه پا داره !
مرغي آه انجير ميخوره نوآش آجه !
مرگ براي من، گلابي براي بيمار !
مرگ به فقير و غني نگاه نميكنه !
مرگ خر عروسي سگه !
مرگ خوبه اما براي همسايه !
مرگ ميخواهي برو گيلان !
مرگ يه بار شيون يه بار !
مزد آن گرفت جان برادر آه آار آرد ! (( نابرده رنج گنج ميسر نمي شود . )) [[ سعدي ]]
مزد خر سور چروني خر سواريست !
مزد دست مهتر چس يابوست !
مسجد نساخته گدا درش ايستاده !
مشتري آخر شب خونش پاي خودشه !
مشك خالي و پرهيز آب !
معامله با خودي غصه داره !
معامله نقد بوي مشك ميده !
معما چو حل گشت آسان شود !
مغز خر خورده !
مفرداتش خوبه اما مرده شور ترآيبشو ببره !
مگس به فضله ش بشينه تا مورچه خور دنبالش ميدوه !
مگه سيب سرخ براي دست چلاق خوبه ؟!
مگه آاشونه آه آپه با فعله است ؟
ملا شدن چه آسون، آدم شدن چه مشكل !
ملا نصرالدين صنار ميگرفت سگ اخته ميكرد يكعباسي ميداد ميرفت حموم !
من آنچه شرط بلاغ است با تو ميگويم --- تو خواه از سخنم پند گير و خواه ملال . [[ سعدي ]]
من از بيگانگان هرگز ننالم --- آه با من هر چه آرد آن آشنا آرد . [[ حافظ]]
من آجا و خليفه در بغداد !
من ميگم خواجه ام تو ميگي چند تا چه داري ؟!
من ميگم نره تو ميگي بدوش !
من ميگم انف، تو نگو انف، تو بگو انف !
من نميگويم سمندر باش يا پروانه باش --- چون بفكر سوختن افتاده اي مردانه باش . [[ مرتضي قليخان
شاملو]]
من نوآر حاآمم نه نوآر بادنجان !
موريانه همه چيز خونه را ميخوره جز غم صاحب خونه را !
موش به سوراخ نميرفت جارو به دم بست !
موش چيه آه آله پاچش باشه !
موش زنده بهتر از گربه مرده است !
موش به همبونه ( انبار) آار نداره همبونه به موش آار داره !
موش و گربه آه با هم بسازند دآان بقالي خراب ميشه !
مهتاب نرخ ماست را ميشكنه !
مهره مار داره !
مه فشاند نور و سگ عوعو آند --- هر آسي بر طينت خود مي تند ! [[ مولوي ]]
مهمون بايد خنده رو باشه اگر چه صاحب خونه، خون گريه آنه !
مهمون تا سه روز عزيزه !
مهمون خر صاحبخونه است !
مهمون آه يكي شد صاحبخونه گاو ميكشه !
مهمون مهمون و نميتونه ببينه صاحبخونه هر دو را !
مهمون نه خرجش پاي خودشه !
مهمون هر آي ، و در خونه هر چي !
ميون حق و باطل چهار انگشته !
ميون دعوا حلوا خير نمي آنند !
ميون دعوا نرخ معين ميكنه !
مي بخور، منبر بسوزان، مردم آزاري مكن !
ميخواي عزيز بشي يا دور شو يا آور شو !
ميراث خرس به آفتار ميرسه !
ميراث خوار بهتر از چشته خوره !
ميوه خوب نصيب شغال ميشه !
ميهمان راحت جان است و ليكن چو نفس --- خفه سازد آه فرود آيد و بيرون نرود !
<< ن>>
نابرده رنج گنج ميسر نمي شود --- مزد آن گرفت جان برادر آه آار آرد !
ناخوانده بخانه خدا نتوان رفت !
ناز عروس به جهازه !
نازآش داري ناز آن، نداري پاهاتو دراز آن !
نبرد رگي تا نخواهد خداي ! (( اگر تيغ عالم جنبد ز جاي . ))
نخود توي شله زرد !
نخودچي توي جيبم ميكني اونوقت سرم را ميشكني ؟
نخودچي شو يده !
نخود همه آش !
نديد بديد وقتي بديد به خود بريد !
نذر ميكنم واسه سرم خودم ميخورم و پسرم !
نردبون، پله به پله !
نردبون ها !
نزديك شتر نخواب تا خواب آشفته نبيني !
نزن در آسي را تا نزنند درت را !
نسيه نسيه آخر بدعوا نسيه !
نشاشيدي شب درازه !
نشسته پاآه !
نفسش از جاي گرم در مياد !
نكرده آار نبرند بكار !
نگاه بدست ننه آن مثل ننه غربيله آن !
نوشدارو بعد از مرگ سهراب !
نوآر باب، شيش ماه چاقه شيش ماه لاغر !
نوآر بي جيره و مواجب تاج سر آقاست !
نوآه اومد به ببازار آهنه مي شه دلازار !
نون اينجا آب اينجا - آجا بروم به از اينجا ؟
نون بدو، آب بدو، تو بدنبالش بدو !
نون بده، فرمون بده !
نون بهمه آس بده، اما نان همه آس مخور !
نونت را با آب بخور منت آبدوغ نكش !
نون خونه رئيسه، سگش هم همراهشه !
نون خودتو ميخوري حرف مردم و چرا ميزني ؟!
نون خود تو ميخوري حليم حاج عباسو هم ميزني ؟!
نون را به اشتهاي مردم نميشه خورد !
نون را بايد جويد توي دهنش گذاشت !
نونش توي روغنه !
نونش را پشت شيشه ميماله !
نون گدائي رو گاو خورد ديگه بكار نرفت !
نون نامردي توي شكم مرد نميمونه !
نون نداره بخوره پياز ميخوره اشتهاش واشه !
نون نكش آب لوله آش !
نه آب و نه آباداني نه گلبانگ مسلماني !
نه آفتاب از اين گرم تر ميشود و نه غلام از اين سياه تر !
نه از من جو، نه از تو دو، بخور آاهي برو راهي !
نه باون خميري نه باين فطيري !
نه به اون شوري شوري نه باين بي نمكي !
نه بباره نه به داره، اسمش خاله موندگاره !
نه بر مرده بر زنده بايد گريست ! (( گر اين تير از ترآش رستمي است . )) [[ فردوسي ]]
نه پسر دنيائيم نه دختر آخرت !
نه پشت دارم نه مشت !
نه پير را براي خر خريدن بفرست نه جوان را براي زن گرفتن !
نه خاني اومده نه خاني رفته !
نه چك زدم نه چونه، عروس اومد به خونه !
نه خود خوري نه آس دهي گنده آني به سگ دهي !
نه در غربت دلم شاد و نه روئي در وطن دارم ! --- الهي بخت برگردد از طالع آه من دارم .
نه در غربت دلم شاد و نه روئي در وطن دارم ! --- الهي بخت برگردد از طالع آه من دارم .
نه باش نه زده !
نه راه پس دارم نه راه پيش !
نه سر پيازم نه ته پياز !
نه سر آرباسم نه ته آرباس !
نه سرم را بشكن نه گردو توي دومنم آن !
نه سيخ بسوره نه آباب ! (( آاري بكن بهر ثواب . ))
نه عروس دنيا نه داماد آخرت !
نه شير شتر نه ديدار عرب !
نه قم خوبه نه آاشون لعنت به هر دوتاشون !
نه مال دارم ديوان ببره نه ايمان دارم شيطان ببره !
نه نماز شبگير آن نه آب توي شير آن !
نه هر آه سر نتراشد قلندري داند !
ني به نوك دماغش نميرسه !
نيش عقرب نه از ره آين است -- - اقتضاي طبيتش اين است !
نيكي و پرسش ؟!
<< و >>
واي بباغي آه آليدش از چوب مو باشه !
واي به خوني آه يكشب از ميونش بگذره !
واي به آاري آه نسازد خدا !
واي به مرگي آه مرده شو هم عزا بگيره !
واي به وقتي آه بگندد نمك !
واي به وقتي آه چاروادار راهدار بشه !
واي بوقتي آه قاچاقچي گمرآچي بشه !
وعده سر خرمن دادن !
وقت خوردن، خاله، خواهر زاده را نميشناسه !
وقت مواجب سرهنگه، وقت آار آردن سربازه !
وقتي آه جيك جيك مستونت بود ياد زمستونت نبود ؟!
وقتي مادر نباشه با زن بابا بايد ساخت !
<< ه >>
هادي ! هادي ! اسم خودتو بما نهادي!
هر جا آه آشه، آل، فراشه !
هر جا خرسه، جاي ترسه !
هر جا سنگه بپاي احمد لنگه !
هر جا آه پري رخيست ديوي با اوست !
هر جا آه گندوم نده مال من دردمنده !
هر جا آه نمك خوري نمكدون نشكن !
هر جا مرغ لاغره، جايش خونه ملا باقره !
هر جا هيچ جا ، يك جا همه جا !
هر چه از موند، رمال برد !
هر چه بخود نپسندي بديگران نپسند !
هر چه بگندد نمكش ميزنند -- - واي به وقتي آه گندد نمك !
هر چه به همش بزني گندش زيادتر ميشه !
هر چه پول بدي آش ميخوري !
هر چه پيش آيد خوش آيد !
هر چه خدا خواست همان شود --- هر چه دلم خواست نه آن شد !
هر چه خورده نريده !
هر چه دختر همسايه چل تر، براي ما بهتر !
هر چه در ديگ است به چمچه مياد !
هر چه دير نپايد دلبستگي را نشايد !
هر چه رشتم پنبه شد !
هر چه سر، بزرگتر درد بزرگتر !
هر چه عوض داره گله نداره !
هر چه آني بخود آني گر همه نيك و بد آني !
هر چه آه پيدا ميكنه خرج اتينا ميكنه !
هر چه مار از پونه بدش مياد بيشتر در لونه اش سبز ميشه !
هر چه ميگم نره، بازم ميگه بدوش !
هر چه نصيب است نه آم ميدهند -- - ور نستاني به ستم ميدهند !
هر چه هست از قامت ناساز بي اندام ماست ! -- - ورنه تشريف توبر بالاي آس آوتاه نيست .[[ حافظ ]]
هر چيز آه خوار آيد يكروز به آار آيد !
هر خري را به يك چوب نميرونند !
هر دودي از آباب نيست !
هر رفتي، آمدي داره !
هر سخن جائي و هر نكته مقامي دارد !
هر سرازيري يك سر بالائي داره !
هر سرآه اي از آب، ترش تره !
هر سگ در خونه صاحابش شيره !
هر شب شب قدر است اگر قدر بداني !
هر آس از هر جا رونده است با ما برادر خونده است !
هر آسي پنجروزه نوبت اوست ! (( دور مجنون گذشت و نوبت ماست . )) [[ حافظ ]]
هر آه خود آنه با دگران چها آنه !
هر آه بامش بيش برفش بيش !
هر آه بيك آار، بهمه آار - هر آه بهمه آار بهيچ آار !
هر آه به اميد همسايه نشست گرسنه ميخوابه !
هر آه تنها قاضي رفت خوشحال بر ميگرده !
هر آه خربزه ميخوره پاي لرزش هم ميشينه !
هر آه خري نداره غمي نداره !
هر آه خيانت ورزد دستش در حساب بلرزد !
هر آه دست از جان بشويد هر چه در دل دارد گويد !
هر آه را زر در ترازوست زور در بازوست !
هر آه را طاووس بايد جور هندوستان آشد !
هر آه را مال هست و عقلش نيست --- روزي آن مال مالشي دهدش *** وانكه را عقل هست و مالش
نيست-- - روزي آن عقل بالشي دهدش .[[ عمادي شهرياري]]
هر آه را ميخواهي بشناسي يا باهاش معامله آن يا سفر آن !
هر آه شيريني فروشد مشتري بروي بجوشد !
هر آه نان از عمل خويش خورد -- - منت از حاتم طائي نبرد !
هر آي بفكر خويشه آوسه بفكر ريشه !
هر آي خر شد، ما پالونيم !
هر آي آه زن نداره،آروم تن نداره !
هر آي آه زن نداره،آروم تن نداره !
هر گردي گردو نيست !
هر گلي زدي سر خودت زدي !
هزار تا چاقو بسازه يكيش دسته نداره !
هزار تا دختر آور و يكروزه شوهر ميده !
هزار دوست آمه، يك دشمن بسيار !
هزار قورباغه جاي يه ماهي رو نميگيره !
هزار وعده خوبان يكي وفا نكند !
هشتش گرو نه است !
هلو برو تو گلو !
هم از توبره ميخوره هم از آخور !
هم از شورباي قم افتاديم هم از حليم آاشون !
همان آش است و همان آاسه !
همان خر است و يك آيله جو !
هم چوب را خورديم هم پياز را و هم پول را داديم !
هم حلواي مرده هاست هم خورش زنده ها !
هم خدا را ميخواهد هم خرما !
همدون دوره و آردوش نزديك !
همدون دوره و آردوش نزديك !
همسايه نزديك، بهتر از برادر دور !
همسايه ها ياري آنيد تا من شوهر داري آنم !
هم فاله و هم تماشا !
همكار همكار و نميتونه ببيند !
هم لحافه و هم تشك !
هم ميترسم هم ميترسونم !
همنشين به بود تا من از او بهتر شوم !
همه ابري هم بارون نداره !
همه خرها رو به يك چوب نميرونند !
همه رو مار ميگزه مارو خر چسونه !
همه سروته يه آرباسند !
همه قافله پس و پيشيم !
همه آاره و هيچ آاره !
همه ماري مهره نداره !
همه ماهي خطر داره بدناميشو صفر داره !
هر مرغي انجير نميخوره !
هميشه آب در جوي آقا رفيع نميره به دفه هم در جوي آقا شفيع ميره !
هميشه خره خرما نميرينه !
هميشه روزگار بانسان رو نميكنه !
هميشه شعبان ، يكبا ر هم رمضان !
هميشه ما ميديديم يه دفعه هم تو ببين !
همينو آه زائيدي بزرگش آن !
هنوز باد به زخمش نخورده !
هنور دهنش بوي شير ميده !
هنوز سر از تخم در نياورده !
هنوز غوره نشده مويز شده !
هوو هوو را خوشگل ميكنه جاري جاري را آدبانو !
هيچ ارزوني بي علت نيست !
هيچ انگوري دوبار غوره نميشه !
هيچ بده را به هيچ بستاني آاري نيست !
هيچ بدي نرفت آه خوب جاش بياد !
هيچ بقالي نميگه ماست من ترشه !
هيچ تقلبي بهتر از راستي نيست !
هيچ چراغي تا به صبح نميسوزه !
هيچ چيز شرط هيچ چيز نيست !
هيچ دوئي نيست آه سه نشه !
هيچ دودي بي آتش نيست !
هيچ عروس سياه بختي نيست آه تا چهل روز سفيد بخت نباشه !
هيچكاره ، رقاص پاي نقاره !
هيچكاره و همه آاره !
هيچكس در پيش خود چيزي نشد !
هيچكس را توي گور ديگري نميگذارن !
هيچكس روزي ديگري را نميخوره !
هيچكس نميگه ماست من ترشه !
هيچ گروني بي حكمت نيست !
<< ي >>
يابو برش داشته !
يابوي اخته و مرد آوسه سن و سالشون معلوم نيست !
يابوي پيش آهنگ آخرش توبره آش ميشه !
يا خدا يا خرما !
ياربد، بدتر بود از يار بد !
يارب مباد آنكه گدا معتبر شود !
يار در خانه و گرد جهان ميگرديم !
يارقديم ، اسب زين آرده است !
يار، مرا ياد آنه ولو با يك هل پوك !
يا زنگي زنگ باش يا رومي روم !
يا علي غرقش آن منهم روش !
يا آوچه گردي يا خانه داري !
يا مرد باش يا نيمه مرد يا هپل هپو !
يا مرگ يا اشتها !
يا مكن با پيلان دوستي --- يا بنا آن خانه در خورد پيل ![[ سعدي ]]
يعني آشك !
يكي رو تو ده راه نمي دادند سراغ آدخدارو ميگرفت !
يك ارزن از دستش نمي ريزه !
يك مرده بنام به آه صد زنده به ننگ !
يك انار و صد بيمار!
يك بز گر گله را گر ميكند !
يكخورده شاخ بهتر از هزار ذرع دمه !
يك داغ دل بس است براي قبيله اي !
يكدم نشد آه بي سر خر زندگي آنيم !
يك ده آباد بهتر از صد شهر خراب !
يك بار جستي ملخه، دو بار جستي ملخه، آخر به دستي ملخه !
يه بام و دو هوا !
يه پا چارق، يه پا گيوه !
يه پاش اين دنيا يه پاش اون دنياست !
يه پول جيگرك سفره قلمكار نميخواد !
يه تب يه پهلوان و ميخوابونه !
يه تخته اش آمه !
خل و آم عقل است !
يه جا ميل و مناره را نمي بينه يه جا ذره رو در هوا ميشماره !
يه مثقال گه توي شكمش نيست ميخواد به شمس العماره برينه !
يه چيز بگو بگنجه !
يه حموم خرابه چهل تا جومه دار نميخواد !
يه خونه داريم پنبه ريسه ، ميون هفتاد ورثه !
يه دست به پيش و يه دست به پس !
يه دست صدا نداره !
يه دستم سپر بود، يه دستم شمشير، با دندونام آه نميتونم بجنگم !
يه ديوانه سنگي به چاه ميندازه آه صدعاقل نميتونه بيرون بياره !
يه روده راست توي شيكمش نيست !
يه روزه مهمونيم و صد ساله دعاگو !
يه روز حلاجي ميكنه سه روز پنبه از ريش ور ميچينه !
يه سال بخور نون و تره صد سال بخور نون آره !
يه سال روزه بگير آخرش با فضله سگ افطار آن !
يه سوزن بخودت بزن و يه جوالدوز به مردم !
يه سيب و آه به هوا بندازي تا بياد پائين هزار تا چرخ ميخوره !
يه شكم سير بهتر از صد شكم نيم سير !
يه عمر گدائي آرده هنوز رو نميدونه ! يه آاسه چي صد تا سرناچي !
يه آفش آهني ميخواد و يه عصاي فولادي !
يه آلاغ و چهل آلاغ !
يه گوشش دره يه گوشش دروازه !
يه لاش آرديم نرسيد دو لاش آرديم آه برسد !
يه لقمه نون پرپري من بخورم يا اآبري !
يه مريد خر بهتر از يه ده شيش دانگ !
يه مو از خرس آندن غنيمته !
يه مويز و چل قلندر !
يه نه بگو، نه ماه رو دل نكش !
يه وقت از سوراخ سوزن تو ميره يه وقت از در دروازه تو نميره !
يكي به نعل و يكي به ميخ !
يكي چهارشنبه پول پيدا ميكنه يكي گم ميكنه !
يكي آمه، دوتا غمه ، سه تا خاطر جمه !
يكي مرد و يكي مردار شد يكي به غضب خدا گرفتار شد !
يكي ميبره يكي ميدوزد !
يكي گفت : مادرم را ميفروشم . گفتند : آه چطور مادرت را ميفروشي ؟ گفت : قيمتي ميگم آه نخرند !
يكي ميمرد ز درد بينوايي - يكي ميگفت خانوم زردك ميخواهي ؟!
يكي نون نداشت بخوره پياز ميخورد آه اشتهاش واشه !
يكي يه دونه يا خل ميشه يا ديوونه !


آخرین مطالب

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

And I Let It All Go. 52437336 آثار و آراء سید نصراله شاهرخی mamadmansuri9696 چت انا _ شیراز چت _ چت آنا fanusrayanehl Mitchell negineslkavir فروشگاه اینترنتی انتخاب کلیک فست بوک